جارچی آذربایجان؛ سمیه گل محمدی/ پدیده خودکشی در تبریز، با افزایش نگرانکنندهای در سالهای اخیر روبهرو شده است. شهر با تاریخ فرهنگی غنی و مردم صبور خود، امروز شاهد بحران عمیقی است که از درون خود را نمایان کرده است. اما چرا این تراژدی در تبریز که در گذشته نماد شادی و نشاط بود، به این شدت افزایش یافته است؟ در این یادداشت قصد داریم دلایل این پدیده را بهطور عمیق تحلیل کرده و به ابعاد مختلف آن پرداخته و در نهایت به پرسشی بزرگ پاسخ دهیم چه چیزی باعث شده است که تبریزیها به چنین نقطهای برسند؟
سایه سنگین بحرانهای اقتصادی
یکی از عوامل اصلی که نمیتوان از آن گذشت، بحران اقتصادی است. در سالهای اخیر، تبریز مانند بسیاری از دیگر شهرهای بزرگ کشور با مشکلات اقتصادی فراوانی دست و پنجه نرم کرده است. نرخ بیکاری بالا، افزایش قیمتها، ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه زندگی و ناپایداری شغلی، فشارهای شدیدی را به اقشار مختلف وارد کرده است. این فشارها بهویژه بر جوانان تأثیرگذار بوده و موجب شده است که بسیاری از آنان، بهجای امید به آینده، راهی تاریکتر را انتخاب کنند.
جوانانی که روزگاری آرزوهایی بزرگ داشتند، اکنون در فضای اقتصادی بسته و بیپناهی گرفتار شدهاند که هیچکدام از اهدافشان به تحقق نمیرسد. این احساس ناتوانی و بیچارهگی، بسیاری از آنها را به افکار خودکشی سوق داده است. در حقیقت، اینگونه مشکلات اقتصادی در تبریز، نه تنها بر وضعیت معیشتی، بلکه بر سلامت روانی افراد نیز سایه افکنده است.
بحرانهای اجتماعی و فقدان حمایتهای لازم
در تبریز، مانند بسیاری از دیگر نقاط کشور، سیستمهای حمایتی اجتماعی و روانی بهطور کامل شکل نگرفتهاند. این نبود حمایتها بهویژه در خانوادهها، جایی که فرد باید حامی و پشتیبانی دریافت کند، آشکار است. در واقع، وقتی بحرانهای اقتصادی و اجتماعی به افراد فشار میآورد، نهادهای حمایتی و مشاورهای نقش اساسی در کاهش شدت این بحرانها دارند. اما در تبریز، دسترسی به این خدمات هنوز برای بسیاری از افراد دشوار است. بسیاری از کسانی که درگیر بحرانهای روانی مانند افسردگی یا اضطراب هستند، به دلیل ترس از طرد اجتماعی، از مراجعه به متخصصین خودداری میکنند.
پدیده خودکشی در تبریز، در واقع بهطور پنهانی نمایانگر نبود یک شبکه حمایتی مؤثر است. این نبود حمایتها بهویژه در بین جوانان و نوجوانان که از لحاظ روانی در مرحلهای حساس قرار دارند، خود را بیشتر نشان میدهد. اگر در جامعهای فرد نتواند در برابر مشکلات روانی خود یاری بگیرد، خطرات جدی همچون خودکشی میتواند او را تهدید کند.
رسانهها و فضای مجازی؛ دنیای پر از گمراهی
فضای مجازی بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی ارتباطی در زندگی امروز، هم میتواند مفید باشد و هم آسیبزا. در تبریز، همانند دیگر مناطق، استفاده از شبکههای اجتماعی بهویژه در میان جوانان افزایش چشمگیری داشته است. این فضا، زمانی که همراه با بحرانهای روانی باشد، میتواند بهجای کمک به فرد، او را بیشتر در دنیای تاریک خودکشی غرق کند.
میزان بالای مواجهه با محتوای منفی در فضای مجازی، انتشار اخبار خودکشی و حتی بیان تجربههای تلخ، میتواند افراد در بحران را تحت تأثیر قرار دهد. در واقع، رسانهها و فضای مجازی به جای آنکه به عنوان ابزاری برای آگاهیبخشی عمل کنند، گاهی موجب تحریک افکار منفی و حتی تشویق به رفتارهای خطرناک میشوند. این پدیده بهویژه در مورد نوجوانانی که بهدنبال هویت و راهنمایی هستند، بسیار ملموس است. پیامهای منفی و تصاویر ویدیویی از خودکشیها در شبکههای اجتماعی، میتواند ذهنهای آسیبپذیر را به سمت تصمیمات خطرناک هدایت کند.
فشارهای فرهنگی و هویتسازی در بحران
از دیگر ابعاد مهم این بحران، فشارهای فرهنگی و اجتماعی است که در تبریز احساس میشود. تبریز که بهطور سنتی شهری با پیشینه فرهنگی و اجتماعی غنی است، امروز در مواجهه با تغییرات سریع اجتماعی و اقتصادی، با چالشهای هویتی بزرگی روبهروست. نسل جدید، با درک جدیدی از دنیای بیرون و درون، گاهی در مواجهه با مشکلات اجتماعی و اقتصادی، احساس سرگشتگی و بیهویتی میکند.
از آنجا که بسیاری از جوانان در تبریز و بهویژه در بین طبقات ضعیفتر جامعه، بهدلیل فقدان مسیرهای روشن شغلی و اجتماعی، از بحران هویت رنج میبرند، این بیهویتی میتواند زمینهساز افسردگی و در نهایت خودکشی شود. هنگامی که فرد در جامعهای بزرگ و پیچیده به دنبال جایگاه خود میگردد و این جایگاه را نمییابد، نتیجهای جز بیانگیزگی و ناامیدی نخواهد داشت. در این وضعیت، پناه بردن به خودکشی، بهعنوان یک خروجی ساده و سریع، ممکن است به ذهن آسیبدیده برسد.
بهسوی راه حل؛ نگاهی به آینده
در نهایت، برای مقابله با پدیده خودکشی در تبریز، نیاز به تغییرات اساسی در سطوح مختلف وجود دارد. نخستین قدم، ارتقای آگاهی عمومی درباره اهمیت سلامت روان و ایجاد فضاهای امن برای گفتگو درباره مسائل روانی است. رسانهها باید نقش سازندهای در اطلاعرسانی و کاهش انگ اجتماعی در خصوص مشکلات روانی ایفا کنند. همچنین ایجاد و تقویت سیستمهای حمایتی روانی و اجتماعی، بهویژه برای جوانان و نوجوانان، از اهمیت بالایی برخوردار است.
در کنار اینها، مسئولین باید به ایجاد فرصتهای شغلی و اقتصادی برای جوانان توجه کنند تا آنان احساس کنند که آیندهای روشن در انتظارشان است. بهبود وضعیت اقتصادی و دسترسی به فرصتهای شغلی نه تنها موجب کاهش بحرانهای اقتصادی میشود، بلکه به بهبود وضعیت روانی جامعه نیز کمک میکند.
اگر تبریز میخواهد از این بحران رهایی یابد، باید بهطور جدی به این مسائل پرداخته و راهکارهای اساسی و اجرایی برای کاهش آمار خودکشیها پیدا کند. تنها در این صورت است که میتوان به شهری امیدوارتر، شادابتر و با روحیهای سالمتر دست یافت.