جارچی آذربایجان ؛ سمیه گل محمدی/ تبریز، شهری با تاریخ پر از تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، این روزها شاهد تحول جدیدی است. روز کارگر، یک روز فراموشنشدنی که در آن، در کنار تبریزِ زیبا و تاریخی، صدای کارگران هم به گوش میرسد. شهری که با دستهای زحمتکش کارگرانش شکل گرفته، این روز فرصتی است تا قدردانی کنیم از کسانی که هر روز با دستانشان سنگهای بیصدای پیشرفت را جابهجا میکنند.
در حالی که در گوشه و کنار تبریز، زندگی روزمره ادامه دارد و مردم در شلوغی شهر مشغول به کار و خرید و تفریح هستند، در میان این همه هیاهو، افرادی هستند که بیشترین سهم را در ساخت و ساز، تولید و پیشرفت این شهر دارند: کارگران.
ساعتها کار بدون توقف
نزدیک به ظهر، در یکی از محلههای تبریز، به سراغ مرتضی میروم. مردی سی و هفت ساله که در یک کارگاه تولیدی مشغول است. مرتضی در حالی که دستهایش پر از رنگ و چسب است، میگوید: ما همیشه در سایه هستیم. نه صدایمان به جایی میرسد و نه کسی به یادمان میافتد. اما ما اینجا هستیم، هر روز از صبح تا شب، برای نان حلال و آینده بهتر.
مرتضی، همچنان که به کار ادامه میدهد، از شرایط کاری خود میگوید: آرزوی ما این است که روزی برسد که کارگر هم بتواند برای خودش شرافت و حقوقی داشته باشد، نه اینکه فقط در زیر فشار شرایط اقتصادی دست و پا بزند.
در همین حال، فاطمه یکی از کارگران کارخانههای تبریز است که با دقت مشغول به کار است. فاطمه از شرایط زنان کارگر در تبریز میگوید: شاید در نگاه اول، کارهای ما ساده به نظر بیاید، اما اینجا هم ما با مشکلات خاص خود روبهرو هستیم. نیاز داریم که هم برای حقوق بهتر و هم برای شرایط کاری مناسبتری تلاش کنیم.
روز کارگر؛ زمانی برای تأمل و تجدید نظر
در روز کارگر، باید بیشتر از هر زمان دیگری به یاد بیاوریم که پشت هر ساختمانی که در این شهر رشد کرده، پشت هر محصولی که تولید شده و حتی پشت هر خیابانی که در آن قدم میزنیم، یک کارگر است که زندگیاش را به آن اختصاص داده است. اما این کارگران، علیرغم سختیها و فشارهای کاری، همچنان در انتظار یک تغییر کوچک در شرایط زندگی خود هستند.
محمد یکی دیگر از کارگران ساختمانی در تبریز، که در یکی از پروژههای بزرگ ساختمانی مشغول به کار است، میگوید: ما برای ایجاد رفاه در زندگی مردم، سختیها را به جان میخریم، اما در این بین، خودمان کمتر دیده میشویم. اگر بخواهید یک ساختمان بزرگ بسازید، مطمئن باشید که پشت آن هزاران کارگر هستند که دست از جان و مال خود کشیدهاند.
محمد در ادامه میافزاید: ما هر روز از صبح تا شب مشغول به کار هستیم، اما حقوقی که دریافت میکنیم، فقط کفاف هزینههای زندگی را میدهد. برای همین است که خواسته اصلی ما این است که ارزش واقعی کارمان به رسمیت شناخته شود.
صدای کارگران، صدای شهر
کارگران تبریزی در دل تاریخ این شهر قرار دارند، اما به رغم تلاشهای فراوان و شبانهروزی خود، هنوز در بسیاری از موارد از حقوق خود محروماند. روز کارگر در تبریز میتواند فرصتی باشد برای بررسی شرایط کارگران و توجه بیشتر به مشکلاتشان. یک روز نیست که کارگران در آن احساس کنند که نادیده گرفته نمیشوند.
زهرا که در یکی از کارخانههای تبریز به عنوان کارگر تولید مشغول به کار است، میگوید: شاید ما دیده نمیشویم، ولی همه میدانند که بدون ما، هیچ چیزی ممکن نیست. باید به این فکر کنیم که اگر کارگر نباشد، تبریز هم به حرکت نمیافتد.
زهرا با دستانی پر از نخ و پارچه، نگاهش را به دور دستها میدوزد و ادامه میدهد: این روز، روز ماست. نه فقط برای خوشی و جشن، بلکه برای یادآوری از حقمان، حق داشتن شرایط بهتر و احترام بیشتر.
*
در روز کارگر، تمام نگاهها باید به سوی کارگرانی معطوف شود که به صورت شبانهروزی، با زحمت فراوان، در پس پردههای زندگی شهری در تبریز، حرکت این شهر را به جلو میبرند. باید صادقانه به نیازهای آنها توجه کنیم و بدانیم که این افراد، ستون فقرات هر شهر هستند.
امروز، در تبریز، صدای کارگران بلندتر از همیشه است. این صدا دیگر خاموش نمیماند و همه باید بدانند که در پس هر پیشرفتی، تلاش و فداکاری یک کارگر نهفته است. روز کارگر باید یادآور این واقعیت باشد که هر انسان، در هر جایگاهی، شایسته احترام و توجه است.