برند انقلاب (انقلاب، امام، گام دوم)
برند انقلاب (انقلاب، امام، گام دوم)
برند ما چه کمکی به افراد می کند؟ نبود برند ما چه تاثیری بر زندگی آنان دارد؟ امام خمینی (ره) برند انقلاب اسلامی است (چنانکه می توان همین نکته را در سطحی دیگر برای رهبر انقلاب نیز به کار برد) اما نظام برندسازی جمهوری اسلامی سازوکار درستی برای خلق شخصیت مناسب از آن نداشته و آنچه در ذهن مخاطبان بویژه گام نخستی هاست عمدتا حاصل یک فرایند نظام مند نبوده است.

به گزارش جارچی آذربایجان به نقل از   ائلین باخیشی/ جواد بیرامزاده، اگر از شما بپرسند نام سه عنوان از بهترین خودروهای جهان را بگویید چه خواهید گفت ؟ به گمانم بیشتر افراد اسامی مشترکی چون بنز، بی ام دبلیو، تویوتا، هوندا و مشابه آنها را خواهید گفت. همچنین بعید میدانم بیشترتان نامی از پراید یا سمند یا حتی پژو ببرید. پرسش مهم در فرایند برندسازی این است که یک برند چگونه ساخته و چگونه تثبیت می شود؟ برای پاسخ به این پرسش، یکی از مشهورترین اقدامات، بهره گیری از «شخصیت برند» است. شخصیت برند، هویت بصری، کلامی، حسی و فرهنگی برند است که بسان یک انسان زنده تجسم و تصویر می شود. با این حساب اگر بنا باشد بنز یا پراید را به یک انسان تشبیه کنید چه ویژگی های برای او قایل می شوید؟ مرد یا زن؟ جوان یا پیر؟ راستگو یا دروغگو؟ با ادب یا بی ادب؟ و… مجموع این تصاویر، شخصیت برند (brand personality) را تشکیل می دهند و جایگاه ماندگاری در ذهن مخاطب داشته با او ارتباط برقرار می کند. در دنیای مملو از اطلاعات و تبلیغات، هرچه این طراحی شخصیت، جذاب تر باشد داستان او بیشتر پخش شده و با مخاطبان ارتباط بهتری برقرار خواهد کرد به حدی که بدون مکث، نام خودروی مورد علاقه اش را به زبان آورده یا دستیابی به آن را در زمره آرزوهایش قرار خواهد داد. حال، بیایید به این مسأله از زاویه دیگری بنگریم؛ اگر از شما بپرسند سه نفر از رهبران برجسته و تاثیرگذار جهان را نام ببرید چه خواهید گفت؟ اگر در میان اسامی مدنظرتان نام امام خمینی (ره) وجود ندارد یعنی نظام برندسازی و خلق شخصیت برای بنیانگذار جمهوری اسلامی به درستی عمل نکرده اما اگر نام او در میان اسامی بود چنین شخصیت سازی با موفقیت انجام شده است. شوربختانه به نظر می رسد شخصیت امام برای بسیاری از مردم بویژه مخاطبان گام دومی اساسا ناآشناست و جز تصویری مبهم و گاه قدسی شده از ایشان چیزی در اذهان آنان نیست. اگر داستان سرایی (story telling) یکی از راهکارهای مهم برندسازی امروز باشد، کودک، نوجوان، جوان و حتی میانسالان کشور، داستان هایی که شخصیت امام را تصویر کرده و از وی برند انقلاب را بسازد کمتر شنیده یا دیده اند و بدیهی است که چنین برندی دنبال کننده مشتاق کم خواهد داشت. اگر داستانی نباشد، کسی با برند آشنا نمی شود و ارتباط انسانی برقرار نمی کند. کمترین موضوعات یک داستان این است که مخاطبان بدانند: چه شد که چنین برندی خلق شد؟ این برند برای چه کسانی خلق شد؟ برند ما چه چالش هایی را پشت سر گذاشته و چگونه بر آنها پیروز شده است؟ برند ما چه کمکی به افراد می کند؟ نبود برند ما چه تاثیری بر زندگی آنان دارد؟ امام خمینی (ره) برند انقلاب اسلامی است (چنانکه می توان همین نکته را در سطحی دیگر برای رهبر انقلاب نیز به کار برد) اما نظام برندسازی جمهوری اسلامی سازوکار درستی برای خلق شخصیت مناسب از آن نداشته و آنچه در ذهن مخاطبان بویژه گام نخستی هاست عمدتا حاصل یک فرایند نظام مند نبوده است. آموزش و پرورش، دانشگاه، رسانه، سازمان تبلیغات، وزارت فرهنگ و ارشاد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام و بسیاری از نهادها و موسسات فرهنگی کشور مهمترین برندسازان شخصیت امام اند که باید در یک نظام مشترک -و نه کلیشه ای و دستوری و با گنجاندن چند متن یا تصویر در متون و برنامه های فرهنگی و سیاسی- به خلق و بازطراحی برند انقلاب اسلامی بپردازند و باور کنند که «این انقلاب بی نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست». از دید من جمهوری اسلامی، برای ارتقای مشروعیت و بازتولید سرمایه اجتماعی خود نیاز مبرم و فوری به یک سازوکار برندسازی و خلق شخصیت دارد، سازوکاری که با گام اول تفاوت های بنیادین داشته باشد.