جارچی آذربایجان، سمیه گل محمدی/ یک روز سرد زمستانی، بادهای تیز شمالی به درون بازار تبریز نفوذ کرده بودند. در میان دالانهای پرپیچوخم بازار، از هر مغازهای بخاریهای نفتی دود میزدند. صدای گازهای در حال سوختن و گرمای کمرمقشان در میان جمعیت سرد و خستهی مغازهداران گم میشد. در کنار هر بخاری، صاحبکاران با چشمهایی نگران به هم مینگریستند. بهراستی هیچکس نمیدانست که این بخاریها که برای گرمکردن محیطی کوچک استفاده میشوند، چطور میتوانند تبدیل به انفجارهایی وحشتناک شوند. داستان آتشسوزیهای ناخواسته، داستانی است که بارها در گوش مغازهداران تکرار شده، اما هیچگاه به آن توجهی نشده است.
در دل این بازار تاریخی، که هر کدام از حجرههایش یادگاری از گذشتههای دور است، میتوان دید که هیچ خبری از سیستم گرمایشی مناسب نیست. نه از شوفاژ خبری است، نه از پکیج. به جای اینها، بخاریهای نفتی تنها امید مغازهداران برای مقابله با سرمای استخوانسوز زمستان هستند. شرایطی که هر روز به خطرات احتمالی آن افزوده میشود.
بازار تاریخی تبریز، قلب تپندهی تجارت و فرهنگ این دیار، روزگاری به شجاعت و هنر دستسازهایش شناخته میشد. اما امروز، در سایه روشن این مکان پررمز و راز، تهدیدی در کمین است که هر لحظه ممکن است به یک فاجعه تبدیل شود ، سالهاست که تذکرات و هشدارها درباره خطرات استفاده از بخاریهای نفتی در این بازار داده شده، اما همچنان هیچ اقدامی جدی برای رفع این مشکل صورت نگرفته است. بهراستی تا کی باید به این هشدارها بیتوجهی کرد؟ آیا باید منتظر اتفاقی تلخ و جبرانناپذیر همچون پلاسکو باشیم تا مسئولان به فکر چارهجویی بیفتند؟
دلایل ادامه وضعیت خطرناک
بارها هشدارها داده شده است اما ظاهراً هیچکسی حاضر نیست این هشدارها را جدی بگیرد. در حالی که استفاده از بخاریهای نفتی نه تنها موجب آلودگی و مشکلات بهداشتی میشود، بلکه خطرات جدی برای امنیت جان افراد نیز به همراه دارد. اگر بخاریها به درستی خاموش نشوند، یا حتی در برخی موارد به علت فرسودگی، ممکن است دچار آتشسوزی شوند. این اتفاقات، اگرچه در نظر برخی افراد ممکن است تصادفی به نظر برسد، اما در واقع حاصل یک غفلت جمعی است که سالها ادامه پیدا کرده و هیچ اقدامی برای اصلاح آن صورت نگرفته است.
این وضعیت نه تنها جان مغازهداران را تهدید میکند، بلکه در صورت وقوع حادثهای همچون آتشسوزی، خطر از دست رفتن میراث تاریخی و فرهنگی این بازار را نیز به همراه خواهد داشت. بازار تبریز، که نماد فرهنگ و تاریخ چندصدساله است، نباید قربانی بیتوجهی و کمکاری مسئولان شود. همانطور که حادثه پلاسکو در تهران به فاجعهای تبدیل شد، در صورت ادامه این وضعیت در تبریز نیز ممکن است فاجعهای مشابه رخ دهد.
آیا باید منتظر فاجعه باشیم؟
در حالی که حادثه پلاسکو هنوز در یاد بسیاری از مردم ایران زنده است، باید از خود بپرسیم که آیا تبریز باید همین مسیر را طی کند؟ آیا مسئولان تنها زمانی که با یک فاجعه روبهرو شدند به فکر چارهجویی خواهند افتاد؟ پاسخ به این سوال شاید غمانگیز باشد، اما حقیقت تلخی است که به چشم نمیآید.
*
بازار تاریخی تبریز باید در کانون توجه و تدبیر قرار گیرد. بیتوجهی به هشدارها و نادیدهگرفتن خطرات بالقوه تنها باعث افزایش ریسک بروز حوادث ناگوار خواهد شد. مسئولان باید با تدابیر و راهکارهای علمی و عملی، زمینهی ایمنی در این بازار را فراهم کنند. نصب سیستمهای گرمایشی استاندارد، نظارت دقیق بر استفاده از بخاریهای نفتی، و آموزشهای ایمنی برای مغازهداران تنها بخشی از اقداماتی است که باید انجام شود. اگر امروز به فکر نیفتیم، فردا ممکن است دیگر چیزی برای نجات دادن نداشته باشیم. باید از اشتباهات پلاسکو درس بگیریم و قبل از وقوع هر گونه حادثه، دست به کار شویم.
آیا این هشدارها به گوش مسئولان خواهد رسید؟ آیا برای یکبار هم که شده، جلوی وقوع فاجعهای تلخ را خواهیم گرفت؟ باید امیدوار باشیم که پاسخ مثبت باشد.
- منبع خبر : به بهانه روز آتش سوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو؛