ارائه تسهیلات بانک رفاه به بازنشستگان و مستمریبگیران تأمیناجتماعی (+جزئیات)
برچسب ها
شهر بیگدا دوباره صدا زد: من را زخمی نکنید! فقر تقلبی، زخم واقعی
فقر تقلبی، زخم واقعی
این روزها در بعضی چهارراههای تبریز، چهرههایی دیده میشوند که سعی دارند خود را در نقش نیازمند معرفی کنند؛ چهرههایی که نگاه رهگذران را با دلسوزی متوقف میکنند، اما گاه پشت این نمایشها، حقیقت دیگری پنهان است. تبریز که سالها بهعنوان «شهر بدون گدا» شناخته میشد، حالا با صحنههایی مواجه شده که مثل خط افتادن روی یک قاب تمیز، ذهن مردم را درگیر کرده است. آیا این چهرهها نیاز واقعی دارند؟ یا شهر، دوباره هدف شبکههایی قرار گرفته که تکدیگری را به یک «شغل» تبدیل کردهاند؟
زیباییِ قرضی/ وقتی زنان تبریزی خودشان را در آینه نمیشناسند
تبریز دیگر شبیه خودش نیست. در پیادهروهایش، چهرههایی عبور میکنند که با هم فامیل نیستند، اما انگار از یک مادر به دنیا آمدهاند.زیبایی، حالا نه موهبتی طبیعی، که کالایی لوکس است که میشود با وام، با قسط، با اضطراب خریدش.این شهر، در تبوتاب زیباتر شدن، دارد خودش را گم میکند.
پاییز بیپناهی در تبریزِ مهربان/وقتی نیمکتها خانه میشوند
صبحی تقریبا سرد بود. تاکسی هنوز نای ایستادن داشت که در نصفراه تبریز چشمم به تصویری افتاد که سرمای هوا را در جانم دوچندان کرد. پیرمردی با لباسهای کهنه و سیاه، بر نیمکتی فلزی در ایستگاه اتوبوس دراز کشیده بود؛ پایی بیدمپایی، با پلاستیک پیچیده، و صورتی که خستگی سالها را در خود جا داده بود. برای چند لحظه همهی صداها در شهر خاموش شد؛ فقط او بود و شهری که از کنارش بیاعتنا میگذشت.
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.







































